Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-07@05:44:30 GMT

امام حسین(ع) نوحه‌خوانش را چگونه خرید؟+عکس، صوت و فیلم

تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۰۶۱۸۹۴

امام حسین(ع) نوحه‌خوانش را چگونه خرید؟+عکس، صوت و فیلم

‍‍‍‍‍‍

به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، هر اهل هیأت و علاقه‌مند به مداحی که نگاهی به گذشته این دم و دستگاه داشته باشد، نامش را شنیده است: «شاه حسین بهاری». اسم شناسنامه‌ای‌اش این بود، شاه حسین فرزند آقا حسین. او که روزی سرآمد مداحان کشور بود و از مهارت بسیار بالایی در این زمینه برخوردار بود، به خوبی با عزاداران ارتباط برقرار می‌کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شاه حسین بهاری در سال ۱۳۰۱ شمسی متولد شد.


تصویری از شاه حسین بهاری (نشسته از راست) در کنار احمد صالح (نشسته سمت چپ)

مداحی شغل شاه حسین نبود

شاه حسین جزو باسوادان زمان قدیم بود. دیپلم آن موقع را داشت و به چند زبان آشنا بود. شغلش مداحی نبود؛ یعنی مثل برخی از مداحان، زندگی را با مداحی اداره نمی‌کرد. حمیدرضا بهاری، فرزند شاه حسین بهاری در این خصوص می‌گوید: «پدرم ابتدا کارش در میدان تره‌بار بود. در میدان کار حسابداری می‌کرد. او آشنا به چند زبان بود. به ترکی کاملاً مسلط بود. هم متوجه می‌شد و هم حرف می‌زد. زبان دیگری که کاملاً مسلط بود و می‌خواند و می‌نوشت، زبان فرانسه بود. آن موقع در مدارس انگلیسی تدریس نمی‌شد و زبان فرانسه را تدریس می‌کردند.»


حمیدرضا بهاری فرزند شاه حسین بهاری که خود از نوحه‌خوانان کشور است

زمانی که شاه حسین علاوه بر پس دادن پاکت مداحی، کلی پول هم از جیب داد

این مداح پرآوازه که در چهارپایه‌خوانی ید طولایی داشت، به قدری به مداحی و ذکر اهل بیت علاقه‌مند بود که از پاکت گرفتن در جلسات هم پرهیز می‌کرد. فرزندش در خاطره‌ای می‌گوید: «مدتی قبل یکی از کسبه خاطره‌ای از پدرم نقل کرد که او را برای مجلس دهگی همراه با کاروان زیارتی به مشهد برده بودند. بعد از حدود ۶ روز پاکتی به پدرم می‌دهند. او سوال می‌کند وعده ما هنوز تمام نشده چرا پاکت را زود دادید؟ مدیر کاروان می‌گوید: پولی که از زائران بابت خرج سفر گرفته بودیم، تمام شده و دیگر نمی‌توانیم سفر را ادامه بدهیم. برای همین بنا داریم سفر را زودتر تمام کنیم یا ساده‌تر ادامه‌اش دهیم تا کم‌خرج به پایان برسد. چون با شما وعده کرده بودیم، پاکت ۱۰ روز را برای شما فراهم کردیم. پدرم زمانی که این را می‌شنود، پاکت را پس می‌دهد و می‌گوید خرج زائران هم با من، سفر را به همان شکل که برنامه‌ریزی کرده بودید، ادامه بدهید.»

 

روضه امام مجتبی (ع) با نوای شاه حسین بهاری در مدینه منوره  سال ۱۳۵۵ 

مداحی که استاد دیده بود

شاه حسین، شاگرد حاج مرزوق عرب حائری، مداح اهل کربلا و مقیم تهران بود. خود حاج مرزوق هم قصه‌ای دارد که شنیدنی است. البته شاه‌حسین، اساتید دیگری هم داشت. تسلط به روضه‌خوانی و حرکت‌های بجا در مداحی، شاه حسین را مشهور کرد. فرزندش می‌گوید: «یکی از وصایای پدر ما این بود که اگر خواستی مداح بشوی حتماً با استاد این کار را بکن. یعنی اصول مداحی را باید رعایت کنی. پدرم با چند استاد در ارتباط بود. استادی که مدح خوانی یاد می‌داد، روضه‌خوانی یاد نمی‌داد، نوحه‌خوانی یاد نمی‌داد. این‌ها شاخه‌هایش مختلف بود. الان همه چیز با هم قاطی شده، یعنی یک خواننده همه کاری می‌کند، اما در گذشته این‌گونه نبود. پدر من نوحه‌خوان بود. درست است که یک مجلس هم می‌رفته و چند تا شعر هم می‌خوانده، اما بیشتر هنر پدرم در سینه‌زنی، نوحه خواندن و اشک گرفتن از مستمع بود.»


حاج شاه حسین بهاری در دهه چهارم زندگی

مداحی که مخاطب‌شناس بود

یکی از ویژگی‌های حاج شاه‌حسین بهاری، شناخت او از مخاطبان مراسم بود. در مراسمات شاه حسین از همه اقشار با تحصیلات متفاوتی اعم از طبیب، بازاری و فقها حضور داشتند. او به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار می‌کرد و مانند یک روان‌شناس ماهر، با توجه به مخاطبانش، فضایی را فراهم می‌آورد که همه بتوانند از آن بهره مند شوند. او در هیأت‌های پیرعطا، صنف کفاش، اطاق‌سازان، محبان‌الزهراء و بنی‌فاطمه به‌طور ثابت مرثیه‌خوانی می‌کرد. در و دیوار این حسینیه این هیأت‌ها، نغمه‌های سوزناک شاه حسین بهاری را در تاریخ ثبت کرده‌اند؛ روضه‌هایی که بر اساس واقعیات و به دور از تحریفات و البته با چاشنی حال خوش و صفای باطن مداح آن بود. او هر چند علاقه زیادی به خواندن روضه‌های حضرت جوادالائمه(ع) داشت ولی نوحه ماندگار وداع او هنوز در خاطره‌ها باقی است که این‌گونه می‌خواند: «کس ندیده در عالم این چنین گرفتاری، شه رود به میدان و من کنم جلوداری، کشته شد اگر شاها عباس علمدارت، من به راه عباست، می‌کنم علمداری». اطرافیان و دوستان شاه حسین می‌گویند: با این روضه‌ها در و دیوار هم اشک می‌ریخت.

 

نوحه کس ندیده در عالم این چنین گرفتاری بانوای شاه حسین

روضه جوادالائمه تبحر شاه حسین بود

شاه حسین تبحر خاصی در روضه جوادالائمه داشت و حتی در مواقعی که مداحان دور هم جمع می‌شدند، از حاج حسین بهاری درخواست می‌کردند که روضه جوادالائمه بخواند. حمیدرضا بهاری می‌گوید: «ما هر سال دهه آخر صفر در منزل روضه داشتیم. روضه‌ای که حال و هوای خاصی داشت. خانه ما خیلی بزرگ بود، پشت بیمارستان بازرگانان. کل این خانه را چادر می‌زدند. دور تا دور این حیاط اتاق بود که به همدیگر راه داشت. روضه‌های قدیم و اصل دهگی‌های قدیم، زنانه بود. خانم‌ها جمعیت زیادی را تشکیل می‌دادند. از صبح شروع می‌شد و تا ظهر هم طول می‌کشید. روضه خانه ما هم با روضه‌های دیگر کمی متفاوت‌تر بود. چون پدر ما سرشناس بود، افراد سرشناس و بزرگی منزل ما منبر می‌رفتند. من یادم است مرحوم آقای فلسفی، مرحوم آقای کافی، نواب صفوی، پدربزرگم شهید مقدسیان، آقای سیدقاسم شجاعی، شیخ علی متبحری، آقای شاهرودی که عرب‌زبان بود و ... منبر می‌رفتند و از آقایان مداح هم کسی نبود که در منزل ما نخواند. پدرم هم روز آخر می‌خواند و همه وعاظ و مداحان می‌آمدند تا شاه حسین بخواند.»

 

مستند «میراث مرثیه» به کارگردانی مهدی زنگنه، پخش شده از شبکه افق سیما

مداحی در دوران پهلوی

شاه حسین در زمان پهلوی سردمدار مداحان بود و رژیم هم از او حساب می‌برد، زیرا پرمخاطب بود و پشتوانه مردمی داشت. مرحوم عبدالله ملاباقر درباره شرایط آن دوران گفته است: «جامعه مداح تهران، دوشنبه‌شب‌ها جلسه داشتند و هر هفته، منزل یکی از مداحان بود. اسم و نشانی تمام مداحان هم پیش رئیس هیأت، یعنی حاج شاه‌حسین بهاری بود. ساواک به خاطر هیأت مداحان، او را دستگیر کرد و یک شبه، همه ما را گرفتند. ما حدود پنجاه و سه ـ چهار نفر بودیم که بعضی از آن‌ها، مثل مرحوم حاج سیدعباس زریباف یا حاج محمدعلی اسلامی، مداح رسمی هم نبودند. ساواک از همه ما تعهد گرفت که هر جا خواندیم، باید شاه را دعا کنیم. بعضی از ما را هم ممنوع‌المنبر کردند. مثلا من به مدت ۱۵ سال فقط یک جا می‌توانستم بخوانم و آن، هیأت ثامن‌الائمه (ع) بود. حتی شب اول ماه که خانه خودمان روضه بود، اجازه نداشتم بخوانم. این‌که چطوری می‌فهمیدند، نمی‌دانم، اما وقتی ما را می‌گرفتند و به ساواک می‌بردند، همه مشخصات ما را داشتند؛ این‌که دیروز و دیشب کجا و با چه کسانی بودیم، چی گفتیم و حتی چی خوردیم!»


تصویری از آگهی ترحیم مرحوم شاه حسین بهاری در روزنامه کیهان سال ۱۳۶۲

آخرین روضه شاه حسین بهاری

این پیرغلام اهل بیت سرانجام در سن ۶۱ سالگی در سال ۱۳۶۲ و در روز شانزدهم شعبان دارفانی را وداع گفت و در آرامگاه ابن بابویه شهر ری به خاک سپرده شد. حمیدرضا بهاری در خصوص آن روز می‌گوید: « روز قبل از فوت، در هیأت قائم روضه عجیبی هم خواند. نقل است که می‌گوید: می‌خواهم روضه‌ای را برای شما بخوانم که امام زمان (عج) خیلی برای این روضه گریه می‌کند، که روضه ذوالجناح را در روز نیمه شعبان می‌خواند. همان جا هم اعلام می‌کند که پرونده شاه حسین هم بسته شده است و ما را هم حلال کنید. شانزده شعبان،‌ خودش از بیرون می‌آید و رو به قبله می‌خوابد. هیچ مشکلی هم نداشت، حتی تب هم نداشت. خودش جایش را رو به قبله پهن می‌کند و چند دقیقه‌ای هم طول نمی‌کشد که به رحمت خدا می‌رود. دکتر علت مرگ را سکته قلبی و مغزی با هم اعلام کرد. همیشه می‌گفت که از خدا خواستم اسیر تخت بیمارستان و رختخواب نشوم. خدا حتی نخواست که او تب هم کند.»

 

روزهای آخر شاه حسین به روایت فرزندش حاج حمیدرضا بهاری

پیکر شاه حسین در حسینیه اتاق سازها که آن زمان بزرگ‌ترین حسینیه بود و او سال‌ها در آن خوانده بود، توسط آقای سادات شیرازی غسل داده شد. او در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: «دوست دارم حتی الامکان یک بچه حضرت زهرا(س) من را غسل دهد.»

حمیدرضا بهاری می‌گوید: «عجیب پدرم به سادات ارادت داشت. می‌گفت که من سید می‌بینم زانوهایم می‌لرزد. در هنگام تغسیل مداحان ذکر «شیعتی مهما شربتم ماء عذب فندبونی» را گرفته بودند و می‌خواندند. ظهر که می‌خواستند بدن را حرکت دهند، مداحان مانند حاج محسن اعتمادیان، حاج حسن ذوالفقاری، حاج احمد صالح، حاج احمد شمشیری، حاج محمدعلی اسلامی و حاج محمد علامه روضه‌خوانی کردند.»


دهه ۴۰ هجری شمسی ـ حاج شاه‌حسین بهاری در لباس احرام

 

امام حسین، شاه حسین را چگونه خرید؟

مراسم تشییع پیکر شاه حسین هم بسیار پرجمعیت شده بود. پیکر او از حسینیه اتاق‌سازها در خیابان بوذرجمهری (۱۵ خرداد فعلی) حرکت کرد، سپس به خیابان ری بعد به سمت میدان قیام، مسجد حاج ابوالفتح که پاتوق مداح‌های آن زمان بود، حرکت کرد. سیل جمعیت به قدری بود که ابتدای جمعیت میدان قیام و انتهای آن از خیابان بوذرجمهری بیرون نیامده بود. حمیدرضا بهاری می‌گوید: «بدن را با آمبولانس به ابن بابویه بردند. در آنجا نماز خواندند و به خاک سپردند. حاج آقا سادات شیرازی بدن را در قبر گذاشت و گفت که حاج حسین سفارش ما را هم به ارباب بکن. پدرم در وصیتش گفته بود که یک نخ سبز گردن من ببندید که من فردای قیامت به مادر سادات بگویم در دنیا به بچه‌هایت ادب کردم. اما حاج آقا سادات شیرازی یک شال سبز داشت که از کمرش باز کرد و دور کمر شاه حسین بست و کفن کرد. چند وقت گذشت و حجت‌الاسلام سیدمحمود مؤمنی را دیدم. او گفت که خواب پدرم را دیده است که در یک جای خیلی قشنگ و زیبایی نشسته و من بر حسب ادب دو زانو مقابلش نشستم. در عالم خواب می‌دانستم که شاه حسین مرده است. از او در خصوص احوال آن طرف سوال کردم. گفت که چیزی نمی‌توانم به شما بگویم. اما گفت: فقط یک کلام آقا سیدمحمود. امام حسین(ع) خیلی آقاتر از این حرف‌هاست که ما در دنیا می‌گفتیم. آقا آمد و آن شال سبز را گرفت و مرا پیش خودش برد.

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: امام حسین رژیم پهلوی پیرغلام اهل بیت مداح اهل بیت روضه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۰۶۱۸۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روزگاری جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث می‌گرفت

خبرگزاری مهر- دین و اندیشه- زینب حسینی روش: فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار می‌رود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوب‌های هنری و قالب‌های جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند.

هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسان‌سازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزش‌های لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأت‌های مذهبی با جمعیت قابل‌ملاحظه‌ای از افراد جامعه به‌ویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند می‌توانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأت‌های مذهبی به مخاطبان خود می‌دهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان به‌ویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبه‌رو شود.

بر همین اساس در بیست و ششمین گام مصاحبه با مداحان با قاسم رضایی مداح اهل بیت (ع) گفت‌وگو کردیم که بخش اول آن تقدیم نگاهتان می‌شود:

*از نقطه شروع مداحی بفرمائید و اینکه چطور وارد این عرصه شدید؟ از محضر کدام اساتید در این زمینه بهره بردید؟

اجازه می‌خواهم با یک شعر شروع کنم؛

هر کس به نوحه خوانی او انتخاب شد / ‏از انتصاب حضرت ختمی ماب شد

مداح شد ز روز ازل هر کسی گلش / ‏مخلوط با غبار ره بوتراب شد

این انتصاب ما که بر او نوحه گر شویم / ‏ قبل از ولادت من و عالیجناب شد

بر هر زبان اجازه ذکرش نمی‌دهند / ‏ خفاش کی مدیحه گر آفتاب شد

زیر سوال گر برود ذاکر علی / ‏ باید برای فاطمه فکر جواب شد

رحمت به محتشم که به یک نوحه خوانی اش / ‏ مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

فردا که پرسش از همه گردد چه داشتی / ‏ گوید حسین: نوحه سرایان حساب شد

در همین ابتدا بگویم که من حقیقتاً شرمنده اهل بیت هستم، از این جهت وقتی جایی می‌روم خجالت می کشم که بگویم مداحم و می‌گویم من استاد دانشگاه هستم. یک زمانی در جوانی بدون لکنت می‌گفتم من مداحم.

حتی زمانی که در سپاه منصب داشتم هر جا می‌رفتم می‌گفتم بگویید ذاکر امام حسین (ع) است اما الان دیگر رویش را ندارم و خود را شرمنده آل الله می‌دانم. من هم مانند همه شیعیان در دامن پرمهر مادرم حب اهل بیت را دریافت کردم. دایی من مرحوم مشهدی جمال قلی بیگی شاعر و نوحه سرا بود و درس خوانده مکتب خانه بود می‌گفت و می‌نوشت بعد همان را با صوت بسیار خوش می‌خواند. عمویم هم در سال‌های قبل از انقلاب وقتی که با هیأت روستا به مشهد مشرف می‌شدند نوحه می‌خواند، آن زمان شاید چهل پنجاه تا ضبط صوت می‌گذاشتند و صدایش را ضبط می‌کردند. مردم می‌گفتند استاد سبزعلی وقتی نوحه می‌خواند دیگر احتیاجی به روضه نیست. ایضا مرحوم پدرم هم خوش صدا و مشوق خوبی برای ما بودند روستای ما روستای پرجمعیتی بود. یک معلمی داشتیم که اهل نیشابور بود، هیأت را ایشان در روستا بنا کرد، در این هیأت نهج‌البلاغه و رساله امام را برای مردم می‌خواند البته به دلیل شرایط خفقانی که بود می‌گفت رساله آیت الله خویی یا فلان مرجع است.

یادم است که اولین نوحه‌ام را شب ششم محرم برای حضرت قاسم (ع) خواندم، حتی شعرش هم یادم است؛

خواهرم از حرم گلاب و قرآن بیار که به میدان رود نوگل باغ بهار

قاسم بن الحسن پوشد از خون کفن من غریبم

این اولین باری بود که من خواندم، لرزیدم ولی خواندم از یک طرف عمو و از یک طرف دایی مشوق من بودند نوحه که تمام شد و ترس من هم از خواندن جلوی جمع تمام شد.

من فقط نوحه می‌خواندم، تا اینکه انقلاب شد. یکی از دوستان ما که در دفاع مقدس به شهادت رسید ایشان اهل دعا و نیایش، دعای کمیل و زیارت عاشورا بود.) شهید شکرالله غفوری (ما آن موقع اصلاً غیر از دعای توسل بقیه دعاها را نمی‌شناختیم، این شهید بزرگوار بود که دعا و زیارت خواندن را باب کرد. من هم کنار ایشان می‌خواندم، تا اینکه پایم به جبهه باز شد، مخصوصاً در پادگان آموزشی سپاه چون من خوش صوت بودم فرمانده پادگان هر جایی که من را می‌دید در برنامه‌های مختلف صبحگاه، شامگاه و غیره دعوت به خواندن می‌کرد. تا اینکه کم کم علاوه بر نوحه سایر جوانب مداحی را مانند دعا و مناجات را هم شروع کردم. البته شهید جمال قریشی که معاون فرهنگی پادگان بودند خیلی راهنمایی می‌کرد.

در عنفوان جوانی در روستایمان یک کتابخانه با چهار هزار عنوان کتاب راه انداختم، اما متأسفانه یک روز که از جبهه برگشتم دیدم یک عده کتاب‌ها را ورق ورق کرده و در بین میوه‌های چیده شده گذاشته بودند. خیلی ناراحت شدم و با گریه به خانه برگشتم و ماجرا را برای مادرم تعریف کردم. مردم هم که از ارزش این کتاب‌ها آگاه نبودند آنها را برای استفاده در باغ برداشته بودند، برگشتم و از باغ‌ها آن مقداری که سالم مانده بود را جمع کردم که چیزی حدود صد و پنجاه عنوان می‌شد.

علاوه بر خواندن کم کم مطالعه‌ام هم زیاد شد و شروع به نوشتن هم کردم. برای شهید بهشتی یک مقاله نوشتم، در جبهه جایزه گرفتم راجع به نهج‌البلاغه هم یک نوشته دارم. یادم هست که درباره نهج‌البلاغه نوشته بودم: دری است از درهای بهشت، به عثمان بن حنیف دنیا شناسی می‌آموزد برای حسن بن علی (ع) فلسفه بلند هستی، را تبیین می‌کند طلحه و زبیر را به محاکمه می‌کشد، شیطنت معاویه را برملا می‌کند و ابوموسی اشعری را در پیشگاه وجدان به محاکمه می‌کشاند.

*شما کدام لشکر بودید؟

ابتدا کردستان و گردان‌های جندالله و در سومین اعزام به لشکر ۷۲ رفتم، تقریباً پای ثابت دوکوهه و دعای کمیل و عزاداری‌ها بودم. در آن دوران جواد علی گلی، رضا پوراحمد و حاج محسن هم بودند. خواندن برای یگان‌های رزم و تشییع شهدا همیشه بود. بعد از جنگ من مسئولیت دایره قضائی و انضباطی نیروی زمینی سپاه را عهده دار شدم. در آن موقعیت هم باز پای ثابت حسینیه امام خمینی (ره) در پادگان شهید صفوی بودم، در شهادت‌ها و ولادت‌ها می‌خواندم. آقا عزیز همیشه می‌گفت یا رضایی بخواند یا آهنگران، مداح از بیرون نیاورید. ایشان به شدت با مداحان سلبریتی مخالف بود. آقا عزیز جعفری علاوه بر اینکه یک چهره نظامی هستند به شدت هم فرهنگی، دقیق و منظم هستند. تقریباً از این سال‌ها بود که در وادی مجموعه مداحان افتادم. می‌توانم بگویم از هفت هشت نفری که در این برهه با آنها آشنا شدم بهره زیادی بردم. دو جلد کتاب هم در این خصوص دارم. آبرومندان درگاه حسین (ع)، یازده پیرغلام که از دنیا رفتند. جلد دوم زندگینامه ۷۲ نفر از پیرغلامان از استان‌های مختلف را نوشتم و بسیار برایم جذاب بود.

مرحوم آقای میرزاعلی آهی را از سال ۶۰ می‌شناختم، ایشان فرمانده کمیته استان سیستان بود خیلی نمی‌توانستم ایشان را ببینیم گاهی در یادواره شهدا یا تشییع شهیدی می‌شد که می‌دیدم. از سال ۲۶ ارتباطم با ایشان مانند پدر و فرزندی شد. ایشان بنده را به نوشتن و تألیف کتاب ترغیب می‌کردند. تا آن زمان من زیاد نوشته بودم اما دنبال کتاب شدنش نبودم که ایشان دستور دادند، بعد از آن تا کنون ۴۰ عنوان کتاب تألیف کردم که حدود ۶۴ تایش چاپ شده و مابقی هم در حال چاپ است. از دیگر بزرگوارانی که من از آنها آموختم مرحوم نادعلی کربلایی است، فرزند ایشان شهید حسین کربلایی همرزم ما بودند، دو تا از فرزندانشان در جبهه شهید شدند. استاد دیگر حاج اسماعیل ولی خانی بودند که حقیقتاً نظیر نداشتند، ایشان هم پدر دو شهید بودند. نام و زندگینامه این دو مداح گرامی هم در کتابم آورده‌ام.

از زمانی که بسیج مداحان را تأسیس کردیم با افرادی ارتباط گرفتم که فوق العاده بودند، مانند مرحوم حاج محمود اکبرزاده در مشهد، هر وقت که برای مأموریت به مشهد می‌رفتم به نجاری ایشان سر می‌زدم، می‌نشستم و با ایشان صحبت می‌کردم و از ایشان اجازه می‌گرفتم که کارم را در خراسان شروع کنم. اگر بخواهم کلی بگویم همیشه سعی کردم از همه آدم‌ها حتی از یک بچه‌ای که می‌دیدم سرمشقی بگیرم. یادم هست در یک سفر کربلا یک آقای مداحی قرآن را به غلط خواند، یک پسربچه هشت ساله درگوشی به این آقا تذکر داد که شما اشتباه خواندید، ایشان هم عصبانی شد و فریاد زد گفت بچه برو بگو بزرگترت بیاد پسربچه گفت من نمی‌خواستم خودم را معرفی کنم من حافظ کل قرآن هستم، داستان آن روز پسربچه و مداح استاد من شد که اگر کاری را بلد نبودم ورود نکنم. این آموزه دین هم هست و اهل بیت به این مساله توصیه فرمودند که اگر کسی علم کاری را نداشت وارد آن کار نشود که این عین جهالت است. زندگینامه مرحوم علامه، حاج اکبر ناظم، آقا مصطفی هاشمی دانا، خالق فکری اردبیلی و بعضی عزیزان دیگر را نوشتم و سعی کردم از هر کدام بیاموزم.

*درباره آثار و تالیفاتتان در زمینه مداحی بفرمائید؟ از بین کتاب‌های خودتان کدام را مهم‌تر می‌دانید و علتش چیست؟

تالیفات بنده در سه حوزه متمرکز است؛ حوزه اول که تخصصم است حوزه حقوقی است. در حال حاضر چند تا از کتاب‌های حقوقی من در دانشگاه تدریس می‌شود که یکی از آنها را خیلی دوست دارم. کتاب «حق بر آموزش» مطالعه تطبیقی لوازم و مقتضیات بر آموزش در تمام دنیا کار شده است. این کتاب در خصوص حقوق عمومی نوشته شده و رسته‌های مختلفی دارد. جهاد دانشگاهی نام کتاب را به «حقی بر آموزش در اسناد بین‌المللی و داخلی» تغییر داده است. از جمله بخش‌های این کتاب می‌توان به معلولین و آموزش، کودکان کار و آموزش، بازماندگان تحصیل و آموزش، زبان مادری و آموزش، ادبیات دینی و آموزش، جامعه شناسی، بومی سازی آموزش، لیبرالیسم و آموزش، سوسیالیسم و آموزش اشاره کرد.

حوزه دوم تالیفات بنده حوزه کتاب‌های تاریخی و فقهی است. کتاب «هدایت پنهان» تقریباً سه چهار بار چاپ شده است، این کتاب در خصوص نقش شبکه وکالت در پیام رسانی ائمه علیهم السلام به مردم است. از زمان حضرت جواد (ع) ارتباط مردم با اهل بیت خیلی بسته شد، اما حدود سی وکیل داشتند و از این طریق با مردم ارتباط می‌گرفتند.از جمله وکلای ائمه در این دوران علی بن یقطین، علی بن مهزیار، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و نواب اربعه بودند. این کتاب هم کتاب خوبی است که در رسانه هم از آن رونمایی شد. علامه جوادی آملی کتاب را که دیدند بوسیدند و هم از اسم کتاب هم از موضوع کتاب تقدیر کردند.

روزی جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث داشتند اما امروز بعضی مداحان در پوشش خود دچار مشکل هستند، بعضی همین حکم ساده تشبه به کفار نداشتن را رعایت نمی‌کنند لباس‌های تنگ یا خارج از شأن یک مداح می‌پوشند و کار خود را هم درست می‌دانند. متأسفانه مرجع اطلاعات بسیاری از مداحان و حتی برخی از روحانیون سرچ گوگل شده است، حتی مقتل را هم از سرچ گوگل به دست می‌آوردند و همین عدم مطالعه باعث شده تا برخی اطلاعات غلط را به مخاطب خود انتقال دهند

سومین حوزه تالیفات من حوزه مدیحه سرایی اهل بیت (ع) و شهدا است. چند کتاب درباره شهدا نوشتم، از جمله کتاب «دایره‌المعارف نینوا» که درباره شهدای تیپ نینوا است. اما در حوزه مداحی سه تا از کتاب‌هایم را خیلی دوست دارم. کتاب «چهره بی غبار عاشورا در مقتل» یک کتاب ۶۶۰ صفحه‌ای است که آیت الله حسینی اراکی در مقدمه آن نوشتند این کتاب در اسلام بی نظیر است. این کتاب تدریس هم شده است. در این کتاب ۱۰ عنصر مقتل شناسی را بررسی کردم. فایل کامل این کتاب را به یکی از مراکز مهم فرهنگی فرستادم، یک ماه بعد یک نفر از آن مجموعه با من تماس گرفت و گفت کتاب شما را بررسی کردیم، بسیار عالی است اما در اولویت ما نیست. گفتم می‌دانم اولویت شما این است که سی شب ماه رمضان تو دعا بگذارید، اگر اولویت فکر و تفکر بود الان به اینجا نمی‌رسیدیم. روزی جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث داشتند اما امروز بعضی مداحان در پوشش خود دچار مشکل هستند، بعضی همین حکم ساده تشبه به کفار نداشتن را رعایت نمی‌کنند لباس‌های تنگ یا خارج از شأن یک مداح می‌پوشند و کار خود را هم درست می‌دانند. متأسفانه مرجع اطلاعات بسیاری از مداحان و حتی برخی از روحانیون سرچ گوگل شده است، حتی مقتل را هم از سرچ گوگل به دست می‌آوردند و همین عدم مطالعه باعث شده تا برخی اطلاعات غلط را به مخاطب خود انتقال دهند.

به هر صورت در این کتاب شانزده عنصر مقتل شناسی بررسی شده است. در جلد دوم آن از دلایل «ما رایت الا جمیلا» گفتم. آیت الله جوادی آملی بر این کتاب تقریض کردند. در این کتاب ۶۰۰ صفحه‌ای چند عنصر مهم و اساسی از ۱۰ عنصر مقتل شناسی را تشریح کردم و همه مطالبی هم که بیان شده بر اساس مبانی دینی، فقهی، روایی و قرآنی بوده است.

کتاب دیگری که جلد سوم همین مجموعه است کتاب فنون مداحی و روضه خوانی است که در آن از فن فهرست کردن، فن گریز، فن روانشناسی زیبایی، اخفا و اظهار خواندن در روضه خوانی و غیره گفتم. این مجموعه سه جلدی شامل چند هزار صفحه است. متأسفانه متولیان ببارها قول مساعدت دادند هنوز یک ریال هم کمک نکردند، مسئولی دیگر قول کاغذ دادند که آن هم محقق نشد، رئیس یک مجموعه شهرداری تهران کلی از کتاب تعریف کردند اما الان دو ماه است که جواب تلفن من را هم نمی‌دهند. اما دو خانم و دو تا خواهر شجاع آمدند پای کار و ویراستاری این کتاب را پذیرفتند. برای این کتاب پیش فروش هم گذاشتیم که چند نفر از مداحان نفر آمدند و هر کدام با یک میلیون تومان کتاب را پیش خرید کردند. دو کتاب دیگر هم در حوزه اهل بیت (ع) تألیف کردم. یکی از این کتاب‌ها خلاصه آن مجموعه سه جلدی و با عنوان «چه بخوانیم» است. برای این کتاب هم از یک طلبه خواستم تا منابعش را جمع‌آوری کند. کتاب برای راحتی کار مداحان و روحانیون در قطع کوچک و جیبی است.

متأسفانه ما در کشور مشکل عزم داریم، عزم جدی در خیلی از امور و حوزه‌ها دیده نمی‌شود، به خصوص حوزه‌هایی مانند اقتصاد، خودرو، فرهنگ و امثال آن با ضعف عزم مواجه هستند. در خصوص مداحی هم به نظرم شاید فقط بنیاد دعبل با همه گرفتاری‌هایی که دارد، باز هم کارش را درست انجام می‌دهد. اما بقیه تشکل‌ها خیلی فعال نیستند و گویی فقط یک اسم دارند، ضربه‌ای که تشکل‌های مختلف به جامعه مداحی زدند، ضربه سختی است که راحت نمی‌توان جبران کرد. از وقتی که این تشکل‌ها ایجاد شد مجامع الذاکرین کمرنگ شد، برخی ازمجامع ۵ هزار جمعیت داشت، ماه رمضان‌ها جا برای نشستن نبود، جلسات آقای اکبرزاده مشهد جا شاید نبود، البته خود آقای اکبرزاده هم کاریزما داشتن اما به هر نحو مجمع کارش را درست انجام می‌داد اما متأسفانه تشکل‌ها حتی همان بسیج مداحان که من خودم راه انداختم، اخلال در کار ایجاد کرد.

من از روز اول هم با این کار مخالف بودم، معتقدم هیأت رزمندگان به تمام هیئات کشور لطمه زده است، از وقتی هیأت رزمندگان رو آمد هیأت‌های شهرها و استان‌ها به صورت نیمه تعطیل درآمدند، الان خود هیأت رزمندگان هم این‌طور شده است. طوری که الان وقتی برنامه‌ای می‌گیرند زیاد رسانه‌ای نمی‌کنند، مراسم دعای ندبه شأن ازنظر کمّی تقلیل پیداکرده است، این را از آمار صبحانه‌هایی که آماده می‌کنند، می‌گویم. در حالی که برخی جلسات هفتگی در هیأت‌ها بیش از سیصد نفر حضور دارند، آنها نه رسانه دارند، نه امکانات خاص دیگری.

مداحی که صرفاً برای رفع تکلیف باشد نیز اثری نخواهد داشت، از آن بدتر زمانی است که مداح به قصد خودنمایی بخواند. گاهی هیأت‌ها یا مداح اینقدر درگیر بنر و پوستر و تبلیغات می‌شوند که از اصل کار مداحی و برگزاری هیأت غفلت می‌کنند. گاهی هم این حجم از توجه به فرعیات و ظواهر برای پوشاندن ضعف‌های اخلاقی و فنی است

*اساسا تعریف شما از فن مداحی چیست و اصلی‌ترین کارکرد فن مداحی را در چه چیزی می‌بینید؟

رهبر معظم انقلاب درباره مداح و مداحی فرمودند: «مادح خورشید مداح خود است»، در همین جمله کوتاه رازها نهفته است. مداح باید بداند که مدح خورشید می‌کند. امروز بزرگترین اشکال مداحان ما این است که مداح نیستند و مداحی را فقط برای مداحی انجام می‌دهند، مانند نمازی که کسی فقط برای رفع تکلیف انجام می‌دهد. واضح است که چنین نمازی انسان را به معراج نمی‌برد. مداحی که صرفاً برای رفع تکلیف باشد نیز اثری نخواهد داشت، از آن بدتر زمانی است که مداح به قصد خودنمایی بخواند. گاهی هیأت‌ها یا مداح اینقدر درگیر بنر و پوستر و تبلیغات می‌شوند که از اصل کار مداحی و برگزاری هیأت غفلت می‌کنند. گاهی هم این حجم از توجه به فرعیات و ظواهر برای پوشاندن ضعف‌های اخلاقی و فنی است. در گذشته این همه طلاق در جامعه مداحی وجود نداشت اما امروز متأسفانه هست. همه اینها به این دلیل است که ما تعریف درستی از مداحی نداریم.

مداحی چیست؟ آیا صرف اینکه یک نفر برای دیگران بخواند، این مداحی است، اگر این باشد که خواننده‌ها هم همین کار را می‌کنند. مداحی چیزی فراتر از خواندن است، مداحی یعنی به درستی معرفی کردن مادح. امام رضا (ع) فرمودند: درباره ما چیزی از خود نگویید، بلکه همان را بگویید که ما راجع به خودمان گفتیم. داستان جالبی در این باره از امام صادق (ع) نقل شده است؛ شخصی بر امام صادق (ع) وارد شد دست روی سینه گذاشت و گفت السلام علیک یا شریف، شریف صفت و ویژگی خوبی است ظاهراً این فرد حرف بدی نزده بود امام صادق (ع) قبل از اینکه جواب سلام این شخص را بدهند فرمودند برادر کنیه تو چیست گفت ابوعبدالله امام فرمود سلام علیکم یا ابوعبدالله، گفتند ما را به کنیه خودمان بخوانید، از خودتان برای ما کنیه درست نکنید. این برخورد امام اهمیت مداحی و درست سخن گفتن درباره اهل بیت (ع) را می‌رساند، نمی‌شود هر حرفی را درباره این بزرگواران زد. فرمودند: «ان امرنا صعب مستصعب» امر ما سخت دشوار است. اما متأسفانه امروز برای خیلی‌ها راحت شده و راحت به این قضیه نگاه می‌کنند. هر فردی با چند مستمع و یک بلندگو و یک شال گردن و خواندن خود را مداح می‌داند، اینها خوب است اما کافی نیست. مداحی اهل بیت (ع) امر خطیری است و کسی که پا در این عرصه می‌گذارد باید از جهات مختلف علمی، اخلاقی و عملی روی خود کار کند. مداحی که می‌آید در رسانه ملی می‌گوید مرا به لاک مشکی آن خانم پشت دسته عزایت ببخش، معلوم است که یا چیزی از احکام دین نمی‌داند یا می‌داند و اهمیت آن را متوجه نشده است. کسی که لاک می‌زند جدای از آنکه خود را در پیش نامحرم تزئین کرده که حرام است نماز و طهارتش هم به مشکل برمی خورد، وقتی یک مداح چنین حرفی می‌زند به طور ضمنی این عمل غلط را تأیید کرده است.

به قول شاعر:

دلم قربانی آن سر که با خنجر کند بازی / ‏ به روی نیزه دست افشان، رود تا سر کند بازی

مرا روزی خور خوان خسان کردند و می‌ترسم / ‏ در این بازار، زر با حرمت بوذر کند بازی

چو واعظ پایبند صحبت خود نیست، جادارد / که حرمت بشکند، محراب با منبر کند، بازی

خدا فرمود: با جبرائیل دنیا جای بازی نیست / ‏ که با انگشتری، یک لحظه پیغمبر کند بازی

مرا در دل به گاه مرگ این یک آرزو باقی است / ‏ که ابراهیم دل با آتش محشر کند بازی

خلاصه بگویم، فن مداحی این است که مداح از همه علوم بداند، عربی بلد باشد، چرا که همه کتاب‌های ما یا ترجمه عربی شده یا از عربی ترجمه شده است. مداح باید بتواند از این کتاب‌ها استفاده کند. الان متأسفانه اگر کتاب نفس المهموم را جلوی بسیاری از مداحان بگذارید نمی‌توانند بدون غلط از رویش بخوانند. یا کتاب «قَمْقامِ زَخّار وَ صَمْصامِ بَتّار» فرهاد میرزا معتمد الدوله، این کتاب هم کتاب باارزشی است، اما چند نفر با آن آشنا هستند یا می‌توانند از رو بخوانند. متأسفانه مداحان ما با کتاب‌های مرجع آشنایی ندارند. من جایی برای آزمون و تست رفته بودم، به یک نفر گفتم چه کتاب مقتلی خوندی گفت جلد یک و دوی گلچین احمدی، گفتم آن کتاب ده جلد است باید همه اش را می‌خواندی اما این مقتل نیست. پرسیدم دیگر چه خواندی گفت لهوف گفتم معنی لهوف را می‌دانی گفت احتمالاً جمع لحاف است، یعنی این بنده خدا اصلاً کتاب را نمی‌شناسد و فقط یک چیزی شنیده است.

وقتی یک نفر حتی معنی نام کتاب را نمی‌داند، چطور می‌خواهد از این کتاب برای مردم نقل کند. به همین دلیل است که می‌گویم مداح باید با علوم مختلفی که با مداحی در ارتباط است مانند عربی، علم رجال، صرف و نحو و غیره تا حدودی آشنایی داشته باشد. باید با راویان صحیح حدیث و جاعلان حدیث آشنایی داشته باشد تا دچار اشتباه نشود، ما حتی در برخی از کتب حدیثی، احادیث جعلی داریم، مداح باید حواسش به این مسائل باشد، هر حرفی را نقل نکند هر مطلبی که از هر کتابی خواند بلافاصله برای مردم بازگو نکند، کتب مرجع را بشناسد، احادیث و روایات معتبر را بشناسد و از آنها استفاده کند. مداحی که با کتاب و مطالعه سروکار ندارد و محل رجوعش سرچ گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد. توانمندی در این بخش از فنون مداحی شاید از هر بخش دیگری مهم‌تر و واجب تر است، اگر مداح به لحاظ موسیقی و فن خواندن چندان هم حرفه‌ای نباشد قابل تحمل است اما اینکه حرف بی سند و مدرک بزند و اطلاعات غلط به مردم بدهد با هیچ چیز قابل جبران نیست. البته فنون خواندن و زیبا خواندن هم در جای خود مهم است. ما یک مجموعه آموزشی با عنوان الحان الذاکرین تهیه کردیم که شامل هزار صفحه کتاب و ۷۲۷ ساعت نغمات با ذکر نام دستگاه، آواز یا گوشه مناسب می‌باشد.

ده هزار نسخه از این مجموعه در سال ۷۰ به فروش رفت. در گذشته اینقدر جلسات مداحی زیاد نبود، شاید در یک روستا یا شهر سالی ده یا بیست روز مجلس مناسبتی محرم یا ماه رمضان بود و تمام می‌شد. اما الان به هر مناسبتی مجالس برگزار می‌شود، این شرایط جدید می‌طلبد که علم و آمادگی مداح هم صد برابر قبل شود. البته بعضی از مناسبت‌هایی که جدیداً باب شده هم جای تردید دارد و مداحان باید حواسشان به این مناسبت سازی ها باشد. آیا اینها را امام صادق (ع) گفته امام باقر (ع) گفته، خب اینها بدعت است. مداح باید حواسش به این موضوعات باشد و درگیر بدعت‌ها و رسم و رسوم من درآوردی نشود. باید مداحان و علمای تراز گذشته را الگوی خود قرار بدهیم، آنها چطور رفتار کردند ما هم راه آنها را برویم، نقل است به مرحوم قاضی نور الله شوشتری ایراد گرفتند، سه سال منبرش را تعطیل کرد رفت تحقیق و مطالعه کرد حتی به هند رفت و در یک کتابخانه در هند منبع حرفی را که راجع به امام حسن عسکری (ع) زده بود پیدا کرد، برگشت و به مردم گفت این سند حرفی است که من درباره امام زدم، این شیوه و رفتار اهمیت مساله را می‌رساند، ضمناً سختی کار را هم می‌رساند. مداح باید وقتی حرفی می‌زند معتبر باشد، باید طوری حرف بزند که مردم بتوانند روی حرفش حساب کنند و بدانند که حرف بیخود و بی سند نمی‌زند.

ادامه دارد…

کد خبر 6096420

دیگر خبرها

  • مداحی که منبعش گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد
  • مرجع اطلاعات بسیاری از مداحان و حتی برخی از روحانیون سرچ گوگل شده است
  • آهنگران: امام(ره) فرمودند که نسل ما، نسل حماسه است
  • مداحی زیبای حاج مهدی رسولی به مناسبت شهادت امام جعفر صادق(ع)
  • روزگاری جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث می‌گرفت
  • ماجرای گلایه امام (ره) از آهنگران + فیلم
  • مداحی حاج مهدی رسولی در سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) + ویدئو
  • دانلود نوحه شهادت امام جعفر صادق (ع)
  • مداحی میثم مطیعی برای شهادت امام صادق(ع) + دانلود
  • دارالعباده سراسر ماتم وعزا در سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع)